جدول جو
جدول جو

معنی خصی الثعلب - جستجوی لغت در جدول جو

خصی الثعلب
غدۀ زیرزمینی گیاه ثعلب که در تهیۀ بعضی غذاها و شیرینی ها به کار می رود، خصیه الثّعلب
تصویری از خصی الثعلب
تصویر خصی الثعلب
فرهنگ فارسی عمید
خصی الثعلب
(خُ / خِ صِثْ ثَ لَ)
سورطیون. سوفطیون (بحر الجواهر). شاطریون. (منتهی الارب). ساطورین. طریفلن. جفت آفرید. (یادداشت بخط مؤلف). ثعلب مصری. رجوع به ثعلب مصری در این لغت نامه شود. خواص طبی خصی الثعلب: بیخی است سفید و از سورنجان کوچکتر و طعم او شیرین و بالزوجه و اندک تندی و در بوی شبیه ببوی منی مثل دو بیضۀ کوچکی که با هم ملاصق باشند و از هر بیضه ای ریشه باریکی دراز و رشته و در آخر هر یک دانۀ کوچکی موجود که هر چندان دانه بزرگ شود، بیضۀ او کوچک گردد و از این جهت قاتل اجنه نامند و مستعمل اصل بیضه است نه حب مذکور و برگش بقدر انگشتی و از برگ پیاز اندک عریض تر و پهن بر روی زمین ونرم و ساق او بقدر شبری و بر بالای آن دو عدد گل زردرنگ و در وسط گل چیزی سیاه و منبتش جبال و اماکن نمناک و بی تخم است. در آخر اول گرم و تر و مبهی و مقوی عصب و جهت کزاز و تشنج یابس و تولید منی و تقویت نعوظ و طلای او با روغن گل مقوی موی و منبت آن و مانع سقوط و قدر شربتش دو مثقال و مضر فم المعده و مصلح او شکر و بدلش تخم رطبه و تخم زردک است. و گویند نوعی ازاو را گلی است که در آن چیزی شبیه بمگس می باشد، بیخ او در تقویت باه ضعیفتر است و نوعی دیگر می باشد، برگ و شاخش سرخ و بر سر او دو عدد گل بسیار کوچک و درون آن تخم سیاهی و در تابستان می روید و دو سال میماند. در دوم گرم و تر، گویند جهت امراض سوداوی مجرب است و هرکه او را قلع کند، دست آن شخص بی حس و حرکت گرددو چون آن را سوزانند و با موم و روغن زیتون یا با سرکه تدهین کنند، رفع آن شود و نوع چهارم او را برگ سه عدد و مایل بطرف زمین و شبیه ببرگ سوسن سفید و از این کوچکتر و رنگش سرخ و ساقش باریک و بقدر ذرعی و گلش مثل سوسن آزاد که زنبق است و بیخش مدور و بقدر جوزی و سرخ و درونش سفید و بالزوجت و شیرینی و در دوم گرم و تر و به غایت مبهی است و نوع پنجم را نبات و بیخ مثل نوع چهارم و تخم او شبیه بتخم کتان و از آن بزرگتر و براق و صلب. در سیم گرم و بارطوبت فضلیه و در تحریک باه قویتر از سقنقور و چون بیخ مزبور را در دست دارند، باعث نعوظ گردد و جهت فالج و لقوه و تسمین بدن و ریزاندن حصاه و حمول او با زعفران و اندکی مشک موجب حمل در همان ساعت مجرب دانسته اند و تخم او با شراب به غایت موجب نعوظ و مکدر حواس و مضر محرورین و مصلح او سکنجبین و قدر شربتش از پنج یک تا یک عددو از تخم آن یک درهم است. (از تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
خصی الثعلب
جرموج سگ انگور از گیاهان
تصویری از خصی الثعلب
تصویر خصی الثعلب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خصیه الثعلب
تصویر خصیه الثعلب
خصی الثّعلب، غدۀ زیرزمینی گیاه ثعلب که در تهیۀ بعضی غذاها و شیرینی ها به کار می رود،
فرهنگ فارسی عمید
(خَ ضُثْثَ لَ)
موضعی است ورای هجر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خُ / خِ صِلْ کَ)
بیونانی ارخیس نامند و آن بیخ گیاهی است مثل دو زیتون بهم چسبیده، یکی ماده و بزرگ تر و دیگری نر و کوچکتر و غیرممتلی و سفیدلون و برگش شبیه ببرگ گندنا و ساقش بی برگ و تا نیم ذرع و گلش ریزه و با هم متصل بشکل سرو و بنفش و شبیه بگل اصابع. (از تحفۀ حکیم مؤمن). الحی و المیت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُ / خِ صِثْ ثَ لَ بِصْ صَ)
جفت آفرید. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
ریشه عده یی گیاه ثلعب را گویند که در پزشکی مورد استعمال دارد و از آن نیز آردی بنام ثلعب تهیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصی الثلعب
تصویر خصی الثلعب
ریشه های غده یی گیاه ثعلب را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصیته الثعلب
تصویر خصیته الثعلب
سگ انگور جرموج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصی الکلب
تصویر خصی الکلب
گندسگ گند سگ از گیاهان ریشه های غده یی ثلعب است
فرهنگ لغت هوشیار